شب بود و شمع بود و من بودم و غم
شب رفت و شمع سوخت و من موندم و غم
*******************
شمع میسوزد و پروانه به دورش مغرور @@@ من که میسوزم و پروانه ندارو چه کنم
*******************
تکیه بر دیوار کردم خاک بر پشتم نشست
دوستی با هر که کردم عاقبت قلبم شکست
*******************
دل هیچکس نمی سوزد برای حال غمناکم @@@ مگر سوزد همان شمعی که می سوزد سر خاکم
*******************
تو را جز سختی راهت غمی نیست / درون کوله بارت ماتمی نیست
شکست بغض مغرورم ، مرو یار / بجز دوری ز تو درد دیگری نیست . . .
شمع سوزان توام اینگونه خاموشم نکن
از کنارت رفته ام اما فراموشم نکن
*******************
بر سنگ مزارم بنویسید آزرده دلی خفته در این خلوت خاموش
او زاده غم بود و ز غمهای جهان گشته فراموش
*******************
گل عشق تو هستم شبنمم باش! دلم دنیای زخم مرهمم باش! ز درد بی کسی قلبم شکسته! تو شهر بی کسی ها همدمم باش.
*******************
دوری ز منو ز دوریت میسوزم نزدیک منی از آتشت میسوزم اخر چکنم چه خاکی بر سر ریزم. از دیدنت و ندیدنت میسوزم
ای کاش کودک بودم ، تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه تو،
همه چیز را فراموش می کردم.
*******************
اگر روزی دلت لبریز غم بود گذارت بر مزار کهنه ام بود
بگو این بی نصیب خفته در خاک یه روزی عاشق و دیوانه ام بود
از زندگی سه چیز آموختم 1.از عشق رسوایی2.از دوست
بی وفای3. از شب تنهای
*******************